ای ابرهای سر زده بارانی ام هنوز
درگیروداراین شب طولانی ام هنوز
عمری گذشته است ولی جغدهای کور
عادت نکرداند به ویرانی ام هنوز
داری مرا به کام خودم تلخ می کنی...
در دست های سرد تو فنجانی ام هنوز
تقصیر من که نیست اگر چشم های تو
مرداد ماهی اند و زمستا نی ام هنوز
تا چرخ سرنوشت بچرخد به میل من
چشم انتظار معجزه ای آنی ام هنوز
((کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی))
تو را گم می کنم هر روز و پیدا می کنم هر شب
بدینسان خوابها را با تو زیبا می کنم هر شب
تبی این کاه را چون کوه سنگین می کند آنگه
چه آتش ها که در این کوه برپا می کنم هر شب
تماشایی ست پیچ و تاب آتش ها خوشا بر من
که پیچ و تاب آتش را تماشا می کنم هر شب
مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست
چگونه با جنون خود مدارا می کنم هر شب
کجا دنبال مفهومی برای عشق می گردی
که من این واژه را تا صبح معنا می کنم هر شب
[گل] [گل] [گل]
خیلی زیبا بود .