چه صدائیست که پیچیده در این جنگل مرگ ؟
چه کسی تیشه بر این شاخه ی افتاده زمین می کوبد؟
این تبر مال تو نیست؟ دستها آن تو نیست ؟
تو چه محکم و چه کاری و چه با عشق و علاقه!
به من شاخه ی افتاده ی خشکیده تبر می کوبی!
آی آرام بزن می شکند عمق سکوت وای آرام بزن تا نکنم آه تو را!
جمع کن هر چه شکستی دل من هیزم خوبی شد!
آتشی بردل من زن که ببینی : عشق هم می سوزد ! خوب هم می سوزد
سلام
وبلاگت حرف نداره ولی کمتر درباره دخترها بگو کمی از ایراد پسرا هم بگو البته اگر شما نگی خودم دارم یک وبلاگ کل کل با پسرها با چند تا از دوستام درست میکنم و با روبروی شما میجنگم